نامه ای به گذشته
ای کاش در زمانی که در اختیارت بود بیشتر از این ها بود، آخر گذشته ای و رفتی. من ماندم و خاطراتت، این روز ها چه غمی دلم را گرفته کاش میشد دوباره گوشه ای پیدایت کنم و تمام غر هایم را سرت بزنم. میدانستی اینجا کسی مارا تحویل نمیگیرد؟
ما؟
درست است ما، من و آن که زمانی عاشقش بودی، نگرانش نباش. جایش خنک است. کس کاری نداشت آخر در سردخانه مانده تا برای تشخیص هویت بیایی